کد مطلب:28150 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:123

سیاست اموی












سیاست در مكتب اموی، عبارت است از «تشخیص هدف و به دست آوردن آن از هر راه ممكن». سیاستمداران جهان نیز در گذشته و حال، از واژه «سیاست»، گویا چیزی جز این نمی فهمیده اند. به واقع، سیاست در مكتب اموی، همان معنای رایج آن در عرف سیاسی حكومت هایی است كه بر مبانی ارزشی استوار نیستند، و معیار حقّ و باطل، جهت دهنده آنها در رفتار و تعاملْ نخواهد بود. شپنكلر، در وصفی از چهره سیاستمدار، می گوید: «سیاستمدار فطری، كاری به حق بودن یا بطلان اُمور ندارد».

برتراند راسل نیز انگیزه های سیاسی و سرچشمه رفتارهای انسانی در سیاست را چنین چیزی تلقّی كرده، می نویسد:

انگیزه سیاسی در اكثر مردمان، عبارت از نفع پرستی، خودبینی، رقابت و عشق به قدرت می باشد. به عنوان مثال، در سیاست، سرچشمه های اعمال انسانی، همگی از عوامل فوق الذكر می باشد. رهبر سیاسی ای كه بتواند مردم را متقاعد نماید كه او می تواند این خواسته ها را ارضا نماید، قادر است توده مردم را چنان به زیر سلطه خود در آورد كه معتقد شوند دو به علاوه دو، پنج خواهد شد، با این كه اختیارات او از جانب خداوند، تفویض شده است!

رهبر سیاسی ای كه این انگیزه های اساسی را نادیده انگارد، معمولاً از حمایت توده، محروم خواهد بود. روانشناسی نیروهای محرّك توده ها،از اساسی ترین قسمت تعلیم و تربیت رهبران سیاسی موفّق می باشد. اكثر رهبران سیاسی با معتقد نمودن گروه كثیری از مردم به این كه ایشان خواسته های بشردوستانه دارند، مناصب خود را به دست می آورند. به خوبی فهمیده شده كه چنین اعتقادی در اثر وجود هیجان، خیلی زودتر قبول می شود. غل و زنجیر كردن افراد، نطق و خطابه های عمومی، مجازات های بی قانون و جنگ، مراحلی در تشكیل و توسعه هیجان اند. فكر می كنم برای طرفداران فكر غیرمنطقی، با در هیجان نگه داشتن افراد، شانس بهتری جهت گول زدن و منفعت بردن از ایشان، وجود دارد.[1].

آنچه در این تحلیل، درباره رهبران سیاسی جامعه آمده است، همگون است با تفسیری كه سیاستمداران اموی از سیاست، به دست می دادند. معاویه، بنیادگذار این نگرش به سیاست در تاریخ اسلام است. او بر این پایه و با تكیه بر شعار «الملك عقیم؛[2] سیاستْ نازاست»، برای چنگ انداختن به قدرت و حراست از قدرت به دست آمده، حاضر بود دست به هر كاری بزند و هر كار ناشایستی را انجام دهد و هر نوع ابزار زشتی را به كار گیرد.









    1. برگزیده افكار راسل: 222.
    2. الأمالی، صدوق: 132.